انواع مدل های کوچینگ برای مدیریت جلسات
مدل های کوچینگ ، چارچوبهایی هستند که کوچ با کمک آنها میتواند در تعیین مسیر پیشرو برای رساندن مراجع به موفقیت، عملکرد بهتری داشته باشد.
با خواندن این مطالب و آشنایی با مدلهای مورد استفاده در جلسات کوچینگ، به خوبی به این نکته پی میبرید که با شرکت در جلسات نه تنها میتوانید عملکرد خود را افزایش دهید، بلکه میتوانید از مسیر رسیدن به موفقیت و اهدافتان بیشتر لذت ببرید.
فهرست مطالب این نوشته
Toggleکوچ و کوچینگ چیست؟
قبل از پرداختن به معرفی مدلها، لازم است تعریف مختصری از کوچ و کوچینگ ارائه دهیم تا درک بهتری از مطالب بیان شده در این مقاله داشته باشید.
کوچینگ فرآیندی که به فرد کمک میکند به شناخت و درک بهتری از خود و محیط پیرامونش برسد تا بتواند در تعیین هدف، تصمیمگیری و حل مسائل موفقتر عمل کند. کوچ نیز فردی است که فرآیند کوچینگ را مدیریت میکند.
در مقاله کوچینگ چیست بهطور مفصل در مورد کوچ و کوچینگ صحبت کردهایم و در مقاله فواید کوچینگ، اهمیت آن را شرح دادهایم. به همین دلیل در این مقاله از بیان توضیحات اضافه خودداری میکنیم.
اهمیت توجه به مدل های کوچینگ
در جلسات کوچینگ، ابدا نیازی نیست تا کوچ در تمام مسائل مربوط به مراجع متخصص بوده و از ریز و درشت امور اطلاعات زیادی داشته باشد. زیرا کوچ میتواند با استفاده از مدلهایی که در ادامه معرفی میکنیم به موانع، چالشها، دغدغهها، تواناییها، مهارتها، باورها و… در مراجع آشنا شده و او را به خودشناسی برساند.
به عبارت دیگر کوچ در جلسات ابتدایی با گفتگو و پرسیدن سوالات هدفمند از مراجع، پی میبرد که استفاده از کدام مدلها در جلسات آینده برای او و مراجع نتایجی عالی رقم میزند.
لازم به ذکر است که مدلهای معرفی شده در انواع کوچینگ برای مثال: بیزینس کوچینگ، کوچینگ تحصیلی، کوچینگ رابطه، کوچینگ موفقیت، کوچینگ مدیران و…، کاربرد دارند و به نوع خاصی محدود نمیشوند.
اگر قصد دارید برای حل مشکلات و مسائلی که با آنها دست و پنجه نرم میکنید، به فردی متخصص مراجعه کنید، باید به سراغ منتور بروید. برای مثال اگر قصد دارید برای انتخاب شغل برنامهنویسی اقدام کنید و نیاز به مشاوره دارید، باید به یک برنامهنویس حرفهای مراجع کنید تا شما را به خوبی با فراز و نشیبهای مسیر آشنا کند. مقاله تفاوت کوچینگ و منتورینگ به شما کمک میکند با تفاوتهای کوچ و منتور بیشتر آشنا شده و تصمیمگیری بهتری در انتخاب داشته باشید.
توصیه میکنم مقاله کوچینگ مناسب چه کسانی است را نیز در کنار این مقاله بخوانید تا متوجه شوید تا چه اندازه به جلسات کوچینگ نیاز دارید.
انواع مدل های کوچینگ
در ادامه به معرفی 5 مدل معروفی که در سراسر جهان شناخته شدهاند، میپردازیم. البته کوچها میتوانند با توجه به این مدلها، سبک خود را در جلسات کوچینگ داشته باشند تا بتوانند موفقتر عمل کنند.
در معرفی برخی از مدلها، چند مورد از سوالات مهمی که در هر مرحله عنوان میشوند را ذکر کردهایم. این سوالات به شما کمک میکنند تا خودتان نیز بتوانید در نقش کوچ خود عمل کرده و مسیر پیشرو را بهتر بشناسید و طی کنید.
1)GROW
مدل گرو را جان ویتمور (John Whitmore) در سال 1992 در کتاب مربیگری برای عملکرد، با توجه به مطالب و نظریههای مطرح شده توسط تیموتی گالوی (Timothy Gallwey)، از بنیانگذاران فرآیند کوچینگ و نویسنده کتاب بازی درونی تنیس (به تیموتی گالوی پدر کوچینگ نیز میگویند)، معرفی کرد.
اهمیت این مدل و دستاوردهای آن به اندازهای است که آن را ستون فقرات کوچینگ مینامند و اکثر کوچها از آن استفاده میکنند.
مدل grow از چهار کلمه تشکیل شده که عبارتند از:
- Goal (هدف): در ابتدا باید به خوبی مشخص شود که مراجع با چه هدفی به کوچ مراچعه کرده و قصد دارد در نهایت به کجا برسد.
- Reality (واقعیت): در مرحله دوم کوچ به مراجع کمک میکند تا با جایگاه و موقعیت کنونی خود آشنا شود، به مهارتها، استعدادها و تواناییهایش پی ببرد و باورهای محدودکننده و موانع را بشناسد. مراجع در این مرحله به خودشناسی میرسد.
- Options (گزینهها و انتخابها): در مرحله سوم ابزارها و گزینههای لازم برای رسیدن به هدف با توجه به تواناییها و مهارتهای فرد مشخص میشود.
- Will (خواستن و اراده): و در مرحله آخر، مراجع با علم به اینکه برای رسیدن به هدف باید چه کارهایی انجام دهد، شروع به اقدام میکند تا اهدافش را محقق سازد.
برای درک بهتر مدل گرو، تصور کنید قصد سفر دارید.
در ابتدا لازم است مبدا را تعیین کنید و بدانید قصد دارید به کجا سفر کنید (هدف)، سپس باید مقصد را مشخص کنید تا بدانید قصد دارید از چه شهری حرکت کنید (واقعیت). در مرحله سوم باید مسیر رسیدن به مبدا، وسیله سفر، هزینه مورد نیاز، موانع و… را به خوبی مشخص کنید (گزینهها و انتخابها) و در نهایت برای سفر اقدام کنید (خواستن و اراده).
خودمربیگری با مدل grow
این مدل به اندازهای مفید و موثر است که هر فرد میتواند با یادگیری آن، مربی خودش باشد. به این مهارت سلف کوچینگ گویند. تنها کافی است بهطور واضح تعیین کنید قصد دارید در مورد چه مسئلهای اقدامی هدفمند داشته باشید، به عنوان مثال در بهبود روابط، در کسب و کار، درس خواندن و… . سپس برای رسیدن به نتیجه مطلوب، سوالات زیر را از خودتان بپرسید.
هدف:
- قصد دارید چه چیزی را تغییر دهید؟
- تا چه زمانی قصد دارید به هدفتان برسید؟
- رسیدن به هدف تعیین شده چه مزایایی برای شما دارد؟
واقعیت:
- اکنون در چه موقعیتی نسبت به هدفتان قرار دارید؟
- چه اقداماتی را در راستای هدفتان انجام دادهاید؟
- چه چیزی انگیزه کافی برای محقق شدن هدف را به شما میدهد؟
- برای رسیدن به هدفتان چه موانعی بر سر راهتان قرار دارد؟
- زمانی که به هدفتان برسید، چه احساسی خواهید داشت؟
- با رسیدن به هدف، در کنار شما چه کسانی سود میبرند؟
گزینهها و انتخابها:
- چه گزینههایی شما را به هدفتان میرسانند؟
- چه کسانی به شما کمک میکنند؟
- مهارتهایی که باید بیاموزید چه مهارتهایی هستند؟
- چقدر هزینه و سرمایه لازم دارید؟
اقدام:
- ابتدا از چه گزینهای شروع میکنید؟
- چه زمانی شروع به اقدام میکنید؟
- تا چه اندازه برای اقدام کردن مصمم و متعهد هستید؟
با پاسخ دادن به این سوالات میتوانید تا اندازهای مسیر پیشرویتان را روشنتر کنید. اما نباید از تاثیر کوچ در کنارتان غافل شوید. کوچ به شما کمک میکند تا تصمیمگیریهای اشتباه نداشته باشید و زمان و هزینه بیهوده صرف نکنید.
مدل های کوچینگ T-GROW و RE-GROW
در طی سالها تجربه، کوچها دو مدل دیگر را برای تکمیل مدل گرو در نظر گرفتهاند که تفاوت آنها در یک یا دو مرحله قبل از شروع مراحل مدل گرو است.
T-GROW
در برخی از شرایط مراجع با هدفهای مختلف به کوچ مراجعه میکند و انتظار دارد در پایان جلسات به تمام آنها دست پیدا کند. این دیدگاه اشتباه است زیرا باعث میشود تا مراجع نتواند تمام ذهنیت خود را به یک هدف معطوف کند.
در این شرایط کوچ موظف است قبل از شروع، یک مرحله را با عنوان موضوع (topic) در نظر بگیرد. در این مرحله کوچ و مراجع باید بر سر یک موضوع مشخص به توافق برسند تا بتوانند هدف مشخصی برای آن پیدا کنند.
RE-GROW
ممکن است کوچ به این مسئله پی ببرد که مراجع نتوانسته در جلسه اول از مسیر کوچینگ به خوبی اطلاع پیدا کرده و مسیر را درک کند. در این صورت کوچ در طی دو مرحله به مرور (review) و ارزیابی (evaluate) جلسه قبل میپردازد و بار دیگر مسائل مهم را گوشزد میکند و سپس به سراغ دیگر مراحل مدل گرو میرود.
2)مدل های کوچینگ: OSCAR
مدل اسکار در سال 2002 توسط اندرو گیلبرت (Andrew Gilbert) و کارن وایتلورث (Karen Whittleworth) معرفی شد. این مدل را برای بهبود عملکرد مدیران در سازمانها معرفی کردند اما میتوان آن را در جنبههای دیگر زندگی نیز به کار گرفت.
تنها تفاوت این مدل با مدل گرو، در مرحله پایانی (review) است.
- Outcome (نتیجه): در ابتدا باید مشخص شود که مراجع قصد دارد در پایان به چه نتیجهای (هدف) دست پیدا کند. دستیابی به نتیجه به کوچ کمک میکند تا جهت حرکت و مسیر را برای مراجع مشخص کند.
- Situation (موقعیت): باید در مرحله دوم مشخص شود که وضعیت و جایگاه کنونی مراجع چگونه است و تعیین شود که چه عوامل و موانعی باعث شدهاند تا فرد تاکنون نتواند به هدفش برسد. با این کار شکاف موجود بین هدف و جایگاه کنونی فرد مشخص میشود.
- Choices (گزینهها و انتخابها): اکنون باید شکافی که در مرحله قبل مشخص شده را با بهترین ابزارها و انتخابها پر کرد تا هدف محقق شود. برای این کار ابتدا باید تمام گزینهها را جمعبندی و سپس مزایا و معایب تکتک آنها را بررسی کرد. مراجع باید با رسیدن به خودشناسی، خودش ابزارها و ایدهها را پیدا کند تا به آنها پایبند بماند.
- Action (اقدامات): در مرحله چهارم باید با توجه به مرحله قبل (انتخاب بهترین گزینه)، شروع به اقدام کرد. برای رسیدن به بهترین نتیجه، باید متعهد بود و زمان شروع و پایان را در نظر گرفت.
- Review (بازبینی): بخش پایانی مدل، مرور و بازبینی است. در این مرحله لازم است با تعیین زمانهایی برای گفتگو، کوچ به خوبی از مسیر مراجع باخبر باشد تا از مسیر منحرف نشود.
3)ACHIEVE
یکی دیگر از مدل های کوچینگ، مدل achieve است که در سال 2003 توسط فیونا الدریج (Fiona Eldridge) و سابین دمبکوسکی (Sabine Dembkowski) و تحتتاثیر مدل grow طراحی شده. در حقیقت میتوان گفت مدل achieve، گسترش یافته مدل grow است و دو مرحله بیشتر از سایر مدلها دارد. تمرکز اصلی این مدل بر راهحل بوده و در کسب و کار بسیار پرکاربرد است.
- Assess the Current Situation (ارزیابی موقعیت کنونی): در مرحله اول باید بهطور واضح وضعیت کنونی مراجع مشخص شود و به خودشناسی برسد. این کار به چگونگی قرار گرفتن در این وضعیت و پیدا کردن مقصد، کمک بسزایی میکند.
- Creative Brainstorming (طوفان فکری خلاقانه): در مرحله دوم میتوان با طوفان فکری به راهحلهایی خلاقانه برای تغییر شرایط کنونی دست پیدا کرد.
- Hone Goals (شفاف کردن اهداف): در مرحله سوم باید به روشنی در مورد اهداف صحبت شود و با توجه به راهحلهای مشخص شده در مرحله دوم، اهدافی قابل دسترس تعیین شود.
- Initiate Option Generation (پیدا کردن راهحل): سپس با توجه به اهداف تعیین شده، باید تمام گزینههای موجود را در این مرحله جمعآوری کرد. گزینهها و راهحلهایی که به فرد کمک میکنند تا زودتر به اهدافش برسد. هر چه تعداد راهحلها بیشتر باشد، تصمیمگیری در مراحل بعد راحتتر خواهد بود.
- Evaluate Options (ارزیابی راهحلها): در مرحله پنجم لازم است تمام گزینههای جمعآوری شده مورد بررسی و ارزیابی قرار بگیرد تا بتوان به بهترین راهحل رسید.
- Valid Action Programme Design (طراحی برنامه اقدام موثق): در این مرحله، اقدامات لازم برای اجرای گزینه انتخاب شده در مرحله قبل، مورد بررسی قرار گرفته و مراجع بهطور شفاف میداند که باید چه کارهایی انجام دهد.
- Encourage Momentum (تشویق کردن حرکت و اقدام): در نهایت مراجع باید به حرکت و اقدام تشویق شود. زیرا تنها انتخاب هدف و پیدا کردن گزینه، انگیزه لازم برای اقدام را به مراجع نمیدهد. سپس لازم است همواره میزان پیشرفت بررسی و کوچکترین تغییرات مورد تشویق قرار بگیرند.
برخی از سوالات مهم
سوالات مهم در مرحله ارزیابی موقعیت کنونی
- در حال حاضر زندگی شما چگونه پیش میرود؟
- در مورد زندگی و کسب و کارتان چه احساسی دارید؟
- از چه چیزی رضایت دارید؟
- با چه چالشها و موانعی روبهرو هستید؟
- تمایل دارید چه چیزی را تغییر دهید؟
- برای داشتن حس رضایتمندی باید چه چیزی تغییر کند؟
سوالات مهم در مرحله طوفان فکری خلاقانه
- چه کارهایی را میتوانید برای بهبود شرایط، جایگزین کارهای دیگر کنید؟
- با توجه به شرایط کنونی، توان تغییر چه چیزی را دارید؟
- چه چیزهایی باید در وجودتان تغییر کند؟
سوالات مهم در مرحله شفاف کردن اهداف
- در نهایت تمایل دارید به چه چیزهایی برسید؟
- برای چه هدفی میخواهید شرایط کنونی را تغییر دهید؟
- تمایل دارید تا چه زمانی اهدافتان را محقق سازید؟
- برای رسیدن به موفقیت به چه عواملی نیاز دارید؟
سوالات مهم در مرحله ارزیابی راهحلها
- مزایا و معایب هر کدام از گزینهها چیست؟
- توان عملی کردن کدامیک از گزینهها را دارید؟
- هر یک از گزینهها به چه مهارت و توانایی نیاز دارند؟
- با کدام گزینه میتوانید بهتر به اهدافتان برسید؟
سوالات مهم در مرحله طراحی برنامه اقدام موثق
- برای گزینه انتخاب شده باید چه کارهایی انجام دهید؟
- کاری که در ابتدا انجام میدهید چه چیزی است؟
- در گامهای بعدی به سراغ انجام چه کارهایی میروید؟
- چه زمانی فعالیتتان را آغاز میکنید؟
- چه افرادی میتوانند در این راه به شما کمک کنند؟
- از چه افرادی میتوانید مشورت بگیرید؟
4)مدل های کوچینگ :CLEAR
این مدل 5 مرحلهای، یکی از مدلهای اولیه کوچینگ است که در دهه 80 میلادی توسط پیتر هاوکینز (Peter Hawkins)، معرفی شد.
- Contract (توافق و قرارداد): در ابتدای جلسه باید به خوبی تعیین شود که نحوه همکاری چگونه است، کوچ چه کارهایی انجام میدهد، کوچ و مراجع در هر جلسه باید به چه دستاوردهایی برسند و نحوه پیشرفت باید چگونه باشد. حتما لازم است قوانین کوچینگ نیز در این مرحله یادآوری شود. این قرارداد ممکن است در طول جلسه تغییر کند.
- Listen (گوش دادن): از مهمترین مهارت های کوچینگ که هر کوچ باید آن را به خوبی بیاموزد، گوش دادن فعال و موثر است. کوچ باید با کمک این مهارت و برای رسیدن به نتیجه دقیق بتواند تمام گفتهها و ناگفتههای مراجع را درک کند تا سوالات و پاسخهایی هدفمند مطرح کند.
- Explore (اکتشاف): در مرحله سوم، کوچ با پرسیدن سوالات هدفمند و حسابشده میتواند به جزئیات بیشتری در مورد مراجع پی ببرد و در نتیجه به مراجع کمک کند تا شناخت بهتری از خود و موقعیتش پیدا کند. در این مرحله لازم است کوچ حضور فعال داشته باشد.
- Action (اقدام): در مرحله اقدام، کوچ موظف است با پرسیدن سوال به مراجع کمک کند به گزینهها و انتخابهایی برای رسیدن به اهدافش پی برده و در جهت آنها اقدام کند. در این مرحله کوچ نباید راهحلهایی به مراجع پیشنهاد دهد، بلکه باید مراجع را به سمت آنها هدایت کند.
- Review (بازبینی): در پایان هر جلسه لازم است برای دوری از فراموشی محتواهای بیان شده، جمعبندی صورت پذیرد. سپس روند کار، مورد بازبینی قرار بگیرد تا مراجع مسیر اشتباه را طی نکرده و بیانگیزه نشود.
توصیه میکنم مقاله کوچ حرفه ای چه ویژگی هایی دارد را مطالعه کنید تا این مدل را بهتر درک کنید.
برخی از سوالات مهم
سوالات مهم در مرحله توافق
- تمایل دارید در پایان جلسه چه مسائلی را برطرف کنیم؟
- تمرکز جلسه امروز روی چه موضوعی باشد؟
- تمایل دارید به عنوان مربی چه کارهایی در طول این جلسه انجام دهم؟
- بزرگترین دغدغه شما چیست؟
سوالات مهم در مرحله اقدام
- به نظر شما برای رسیدن به هدف مورد نظر، چه کارهایی باید انجام داد؟
- آیا راهحلهای دیگری نیز وجود دارد؟
- چگونه باید اقدام کنید؟
- در این راه میتوانید از چه کسانی کمک و مشورت بگیرید؟
- اولین کاری که انجام میدهید، چه کاری خواهد بود؟
- چه مسائلی در اقدام کردن شما موثر هستند؟
- از چه زمانی کار را شروع میکنید و قصد دارد تا چه زمانی به پایان برسانید؟
5)مدل های کوچینگ :STEPPA
در برخی از مواقع این مدل را با عنوان STEPPPA نیز معرفی میکنند. این مدل در سال 2003 توسط اگنس مکلئود (Angus McLeod) معرفی شد.
این مدل به بررسی احساسات فرد و تاثیر آن در رسیدن به هدف تاکید فراوان دارد و به فرد کمک میکند تا احساسات را به عنوان محرکی برای تمرکز و تلاش بیشتر برای رسیدن به موفقیت، به کار بگیرد.
- Subject (موضوع): در ابتدا باید مشخص شود که مراجع برای حل چه موضوعی به کوچینگ مراجعه کرده است.
- Target Identification (شناسایی اهداف): در مرحله دوم مانند دیگر مدلها، باید بهطور واضح مشخص شود که مراجع قصد دارد تا پایان جلسات به چه هدفی دست پیدا کند.
- Emotion (احساس): در مرحله سوم، کوچ به مراجع کمک میکند تا احساسات خود را در شرایط فعلی و زمانی که بتواند هدف را محقق سازد، بشناسد و از آنها انگیزه بگیرد تا تلاش خود را برای تغییر شرایط چندین برابر کند.
- Perception (ادراک): در مرحله ادراک، مراجع به خوبی میتواند به شرایط و موقعیت کنونی خود پی ببرد و دید عمیقی نسبت به جایگاهی که میتواند به آن برسد، پیدا کند. به عبارت دیگر در این مرحله دید فرد گستردهتر میشود.
- Plan and pace (نقشه و برنامهریزی): مرحله اصلی در مدل STEPPA، این مرحله است. زیرا بهطور واضح نقشه رسیدن به هدف، برنامهریزی شده و زمان اجرای هر برنامه، گام به گام مشخص میشود.
- Action (اقدام): در نهایت نیز اقدام صورت گرفته و روند پیشرفت توسط کوچ مورد ارزیابی قرار میگیرد.
نکته مهم و پایانی
نکته مهمی که حتما باید به عنوان کوچ به آن توجه کنید این است که استفاده از مدل های کوچینگ به تنهایی شما را به موفقیتی که انتظار دارید، نمیرسانند. بلکه این مدلها در کنار تمامی مهارت ها و اصول کوچینگ معنا پیدا میکنند.
شما باید با کمک این مدلها بتوانید سبک خود را در کوچینگ پیدا کنید تا بتوانید از دیگر کوچها متمایز شوید. به یاد داشته باشید که اگر یادگیری این مدلها برای کوچ شدن کافی بود، همه افراد میتوانستند این مهارت را بیاموزند.
دیدگاهتان را بنویسید