خودشناسی چیست و چرا اهمیت دارد؟
خودشناسی ، راهی برای رهایی از مشکلات است؟
در اغلب مواقع، فهمِ سختترین مسائل مانند هوش مصنوعی و یا نحوه تشکیل سیارهای در فضا، از شناخت خودمان آسانتر است. با اینکه به تعبیر آلن دوباتن، نویسنده و فیلسوف بریتانیایی :«در وجود خودمان زندگی میکنیم»، باز هم در شناخت ساز و کار ذهنمان ناتوان هستیم.
این ناتوانی، ما را دچار سردرگمی و آشفتگی میکند. زیرا نمیتوانیم با پی بردن به ذهنیاتمان، در موقعیتهای گوناگون واکنشهای درستی داشته باشیم. به همین سبب در اکثر مواقع بیان دلیل احساساتی که در طول روز تجربه میکنیم، برای ما کار دشواری است.
فهرست مطالب این نوشته
Toggleبیخبری، خوشخبری است
اغلب افراد ترجیح میدهند در بیخبری به سر ببرند تا تصویر ذهنی که در مورد خودشان دارند، از بین نرود. مصداق این ضربالمثل معروف که «بیخبری، خوشخبری است».
شناخت خود باعث میشود تا در ابتدای کار سختیها و ذهن مشغولیتهای زیادی را متحمل شویم. زیرا به احساسات و علایقی پی میبریم که تاکنون به آنها توجهی نداشتهایم. برای مثال ممکن است به این موضوع پی ببریم که فرد حسود و یا خودخواهی هستیم و در تمام مدت زندگی از قبول این احساسات طفره رفتهایم.
اما بدون شک بعد عبور از این بحران، میتوانیم زندگی که انتظارش را داریم، داشته باشیم.
نظر آلن دوباتن در بخشی از کتاب خودشناسی
«گریز از وظیفه دروننگری به این سادگی هم نیست. تقریبا هرگاه در کار دروننگری تعلل کنیم، هزینه بالایی خواهیم پرداخت. احساسات و امیالی که واکاوی نشدهاند، به سادگی ما را به حال خود نخواهند گذاشت. آنان در وجودمان لانه میکنند و انرژی خود را به شکلی تصادفی به دیگر مسائل مجاور خویش میگسترانند.
جاهطلبیای که خودش را نشناسد، به شکل اضطراب بروز میکند. حسادت به لباس کینه در میآید. عصبانیت به خشم تبدیل میشود. اندوه به تدریج به افسردگی میانجامد. اموری که انکارشان کردهایم، سیستم را تحت فشار و تنش قرار میدهند.
بنابراین دچار تیکهای مضر میشویم. مانند حرکات غیر ارادی صورت یا دست، ناتوانی شغلی، ناتوانی در برقراری ارتباط با دیگران و… . هر آنچه به اصطلاح اعتیادش میخوانیم، اساسا علائم احساسات بسیار دشواری است که هیچ راهی برای مدیریتش نیافتهایم.»
چرا خودشناسی اهمیت دارد؟
رسیدن به این مهارت ارزشمند باعث میشود تا:
- به خودآگاهی کامل برسیم،
- صفات و خصوصیاتمان را بهطور کامل بشناسیم،
- از خودمان انتظارات معقولی داشته باشیم،
- بدانیم که گذشته را چگونه طی کردهایم،
- احساساتمان را به درستی بشناسیم،
- بتوانیم در موقعیتهای مختلف، واکنش درستی نشان دهیم،
- اطرافیانمان را بهتر انتخاب کنیم،
- بدانیم که چه چیزهایی شخصیت ما را شکل داده است،
- نیازها و خواستههایمان را به خوبی بشناسیم،
- درک درستی از رفتارها و عملکردهایمان داشته باشیم،
- تصمیمگیریهای آگاهانهای داشته باشیم،
- به نقاط قوت و ضعفمان بیشتر اهمیت دهیم،
- میتوانیم در شرایط مختلف خود واقعیمان باشیم،
- و تمام به مهارتها و تواناییهایمان اشراف پیدا کنیم.
هدف از رسیدن به خودشناسی
در جامعه امروز، مدام ما را تشویق میکنند تا ساعتهایی را با کند و کاو در ذهنمان، به شناخت خود اختصاص دهیم. زیرا رسیدن به شناخت کافی به ما کمک میکند تا زندگی هدفمندی داشته باشیم. این شناخت در کوچکترین کارها و رفتارهای روزمره ما نیز تاثیرات شگرفی بر جای خواهد گذاشت.
برای مثال تصور کنید فردی به این آگاهی میرسد که کمال گرا است. در نتیجه این آگاهی به خوبی میتواند رفتار، گفتار و عملکرد خود را مدیریت کنید. به این معنی که اگر در گذشته برای خرید لباس بیش از اندازه وسواس به خرج میداد و تمام مغازهها را برای پیدا کردن لباس مناسب زیر و رو میکرد، از این به بعد تصمیم میگیرد با مشاهده اولین لباس مناسب آن را بخرد.
یا اگر بیش از اندازه به رفتارهای فرزندان و نوع لباس پوشیدنشان در گذشته حساسیت نشان میداد، در حال حاضر سعی میکند آنها را آزادتر بگذارد تا خودشان درست را از نادرست تشخیص دهند. زیرا به خوبی متوجه شده است که کمال گرایی چیست و چه پیامدهای ناخوشایندی دارد.
موانع رسیدن به خودشناسی
موانع مهمی وجود دارد که ما را از شناخت خود باز میدارند. موانعی که به ما کمک میکنند تا از محیط امنی که برای خود ایجاد کردهایم، خارج نشویم.
در این بخش به بیان این موانع میپردازیم تا با شناخت آنها بتوانید مسیر رسیدن به خودتان را همواتر کنید.
1)دروغگویی به خود
همه ما به خودمان دروغ میگوییم تا بتوانیم از دیدن واقعیتها و به تبع آن رنج آگاهی، خلاص شویم. ما عادت داریم در مورد:
- تغییراتی که باید در زندگی خود ایجاد کنیم، برای مثال در شغل، ارتباطمان با اطرافیان، عادتهایمان و…، به خودمان دروغ بگوییم،
- چیزهایی که تصوراتمان را در رابطه با خودمان دچار تشویش میکنند، برای مثال اینکه نمیتوانیم از حق خودمان دفاع کنیم، آنگونه که باید عشق بورزیم و…، به خودمان دروغ بگوییم،
- چیزهایی که باید به آنها دست پیدا کنیم اما توانایی آن را نداریم، مانند رها کردن شغلی که از انجام آن اذیت میشویم، تمام کردن رابطهای که از آن لذتی نمیبریم، ناتوانی در نه گفتن به خواستههای نابهجای دیگران و…، به خودمان دروغ بگوییم،
- و… .
به همین دلیل همیشه سعی میکنیم افکارمان را از پرداختن به مسائل مهم منحرف کنیم، خود را در رابطه با هر چیزی فریب دهیم، ندیدن و نشنیدن را انتخاب کنیم، به خودمان بگوییم تمام مسائل بیارزش هستند و از همه چیز و همه کس گلمهمند باشیم.
2)خودپسندی
یکی دیگر از موانع، خودپسندی است. در برخی از مواقع به اندازهای خودمان را قبول داریم و با اعتماد به نفس کاذب به تواناییهایمان ایمان داریم، که فرصت پی بردن به نقاط ضعفمان را از خود دریغ میکنیم.
باید بدانیم که خودپسندی منجر به خودخواهی و غرور شده و دیگران را از اطرافمان پراکنده میکند. زیرا به هیچ عنوان حاضر نمیشویم اشتباهات و خطاهایمان را بپذیریم.
3)محیط زندگی
اغلب افراد از تاثیر محیطی که در آن پرورش یافتهاند، غافل هستند زیرا گمان میکنند که تمام ویژگیهای انسان ذاتی بوده و از زمان تولد همراه او است.
اما لازم است به این نکته توجه کنیم که بخش عمدهای از شخصیت و هویتی که داریم، بر اساس محیطی که در آن زندگی کردهایم شکل گرفته است. بیتوجهی به این مسئله باعث میشود تا نتوانیم به شناخت کاملی از خودمان دست پیدا کنیم.
خودشناسی راهی برای…
در ابتدای مقاله سوالی را مطرح کردهایم که پاسخ آن با توجه به مطالبی که در این مقاله بیان شد، به عهده شما است.
تنها نکته مهمی که باید به آن توجه کنید این است که نباید به این دلیل که خودتان را به خوبی نمیشناسید، خود را سرزنش کنید و زمان زیادی را صرف کنید تا به شناخت کامل برسید. این کار به سالها زمان نیاز دارد. اما میتوانید مطمئن باشید که با اندکی شناخت میتوانید به پیشرفت قابل توجهی دست پیدا کنید.
دیدگاهتان را بنویسید